خانه زُل زد در نگاهم ، در زمستانی بعید
سوز و سرما بود با من ، با تو هم برفی شدید
چتر خود را وا کن امشب ، زیر بارانم بمان
نم نمک باران ، خیابان ، آسمان در من چکید
خواب کنعان دیده یوسف ، دم به دم در بغض چاه
گرچه یوسف را زلیخا ، قبلِ من از دل خرید
سر کشیدم ساغرت را ، می به جانم ریختی
طعم لب را بوسه هایم ، گرچه از ساغر چشید
قهوه چی قلیان به قلیان ، سر عوض میکرد و باز
او به جز چشمان ماهت ، مشتری با من ندید
رحل قرآن تُنگ ماهی ، باز هف سین سال عشق
با تو بودم در کنارت ، در کنارت روز عید
کار مضراب است و دستت ، آنکه جادو کرده است
زخمه زن آتش بکش ، چون هور و ماهورم رسید
کوششم کامل نشد ، چون عکس نازت ناقص است
دل از این کُل ، زلفِ کاکل ، دامنی از گل کشید
لَنگه شعرم ، لَنگه یک بیت است تا کامل شود
مصرعی هم قرض این ، ابیات محدودم دهید
[ امتیاز :
] [ نتیجه : 3 ]