ماهور عشق


خانه زُل زد در نگاهم ، در زمستانی بعید

سوز و سرما بود با من ، با تو هم برفی شدید


چتر خود را وا کن امشب ، زیر بارانم بمان

نم نمک باران ، خیابان ، آسمان در من چکید


خواب کنعان دیده یوسف ، دم به دم در بغض چاه

گرچه یوسف را زلیخا ، قبلِ من از دل خرید


سر کشیدم ساغرت را ، می به جانم ریختی

طعم لب را بوسه هایم ، گرچه از ساغر چشید


قهوه چی قلیان به قلیان ، سر عوض میکرد و باز

او به جز چشمان ماهت ، مشتری با من ندید


رحل قرآن تُنگ ماهی ، باز هف سین سال عشق

با تو بودم در کنارت ، در کنارت روز عید


کار مضراب است و دستت ، آنکه جادو کرده است

زخمه زن آتش بکش ، چون هور و ماهورم رسید


کوششم کامل نشد ، چون عکس نازت ناقص است

دل از این کُل ، زلفِ کاکل ، دامنی از گل کشید


لَنگه شعرم ، لَنگه یک بیت است تا کامل شود

مصرعی هم قرض این ، ابیات محدودم دهید

[ امتیاز :

] [ نتیجه : 3 ]

[ دوشنبه 9 فروردين 1395 ] [ 11:25 ] [ فواد شجاع الدینی ] [ بازدید : 329 ] [ ]
آخرین مطالب

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]