دیگر تمام تو با من ، غریب نیست
گندم فروش تو آدم فریب نیست
غارت شدم ، نه در این کاروانسرا
شهرم ، به دست تو افتد عجیب نیست
در می خورد به هم از هوی هوی باد
محصول هیز تماشا ، که سیب نیست
بم پنج دی ، و همان صبح لرزه ها
با من و عشق تو حتی ، رقیب نیست
این رعشه رعشه ی جا ماندن از شماست
پس لرزه ای ، که تکانش عجیب نیست
دستم به سینه ی پُر برف او خَزید
بهمن که کشته ندارد ، مهیب نیست
[ امتیاز :
] [ نتیجه : 3 ][ پنجشنبه 1 مرداد 1394 ] [ 16:45 ] [ فواد شجاع الدینی ] [ بازدید : 526 ] [ ]
آخرین مطالب